شب بود هوا خیلی تاریک بود هیچ صدایی جز صدای تالاپ تالاپ قلبم رو نمی شنیدم . باری که رو دوشم بود خیلی سنگین بود و تیشه ای هم که دستم بود پشتم رو زخمی کرده بود . آروم آروم با قدمهای شمرده راه می رفتم هیچ صدایی نبود . تنها بودم توی یه جایی مثل یه دشت بزرگ ، همه جا تاریک بود گه گداری پام به تخته سنگها گیر می کرد و کله می شدم اما زمین نمی خوردم و به راهم ادامه می دادم تنها چیزی که می شنیدم صدای تالاپ تالاپ قلبم بود. بالاخره رسیدم به جایی که می خواستم ، با خستگی جسد رو از رو دوشم پائین گذاشتم . یاد اون روزهایی افتادم که هم دیگه رو تو آغوش می گرفتیم ، اما حالا اون مرده بود. اولین ضربه رو می خواستم بزنم با همان تیشه ای که با خودم برده بودم ، می دونستم اولین ضربه خیلی دردناکه اما باید می زدم. به یاد همان زخمی بودم که از پشت بهم زده بود ، حالا همراه با خشم و نفرت تیشه رو بردم بالای سرم صدای قلبم تند تر شده بود .تیشه دستانم رو با قدرت پایین آورد و جلوی پام کوبید . ناگهان خون با فشار بیرون زد و همه جا رو سرخ کرد سرخ سرخ . صدای قلبم کند شده بود ولی درد می کرد .خیلی درد می کرد . /span>>/>آروم خونی رو که روی صورتم بود پاک کردم و یکم خاک روی اونجایی که خون ازش می پاچید ریختم تا خونش بند بیاد.خون که بند اومد یه نگاه به اطرافش کردم هنوز صدای تاپ تاپ قلبم می ومد. زیر پاهام پر خون بود مثل یه باتلاق کم عمق از خونی که توش یه عالمه سلولهای عشق مرده وجود داشت، یکم گشتم تا جای بهتری برای دفن عشق مرده ام پیدا کنم ، آروم شروع کردم به یه گوشه ضربه زدن"تق تق تق "یاد اون روزهایی افتادم که همینطور به صدای ساعت گوش می دادم "تق تق تق"و منتظر می شدم این لحظه ها با سرعت بگذرند و ساعت قرارمون برسه ، آخه من همیشه یک ساعت قبل از موعد سر قرار بودم و 3600 تا از این ضربه ها رو توی مخم می شموردم و وقتی به هم می رسیدیم انگار 3600 سال گذشته بود برام . هم دیگه رو تو آغوش می گرفتیم و لبامون رو از هم جدا نمی کردیم انگار یه چسب جادویی ماهارو به هم چسبونده بود. تاپ تاپ صدای قلبم بود که با بخاطر آوردن این خاطرات خیلی سریع تر و با شدت می زد ،نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم این افکار رو از ذهنم دور کنم ، دوباره خودم رو توی محیط سرد و تاریک و نمناک قبرستون قلبم حس کردم و دوباره شروع کردم به کار کردن . اینجایی که پیدا کرده بودم بهترین جا بود تقریبا هیچ رگی از کنارش رد نمیشد تا اگر یک روزی عشق تجزییه شد دوباره بره توی خونش و دوباره متولد شه و دوباره خونش رو مسموم کنه و دوباره ... با تیشه ای که آورده بودم شروع کردم به کندن کف زمین قلبش, یکم بیشتر از اونچه لازم بود کندم. بعد رفتم سراغ جسد عشقم که انگار سالهاست مرده ،اون عشق سیاه از خونی که روش ریخته بود کاملا قرمز شده بود .هنوز هیچ چیز دیده نمی شد و صدای "تاپ تاپ" قلبم که حالا خیلی آروم و بدون عجله می زد ، انگار می دونست که حالا حالا ها تند تند نمی زنه و دیگه عشقی رو تو خودش راه نمیده، توی فضای تاریک پیچیده بودم . عشقم رو آروم از زمین بلند کردم ، لبم رو به صورتش نزدیک کردم و برای آخرین بار به لبهای سرد اون بوسه زدم ، بوسه ای که بر خلاف همه بوسه هایی که قلب اون رو از جا می کند، این بوسه به تلخی زهر بود و مزه یه خداحافظی سرد و بی روح رو داشت . آروم عشق رو انداختم توی قبری که براش درست کرده بودم .خوب نگاش کردم ،این اون عشقی نیست که هر وقت در آغوشش می کشیدم از گرما عرق می کردم ، این همون عشقی نیست که وقتی می دیدمش پاهام شل می شد و نمی تونستم بایستم ؟ این همونی نیست که چشماش زندگیم رو زیر و رو کرد؟ چرا خودشه !!! ولی دیگه هیچ هیجانی نداره و مرده ، هیچ اشکی از کشتن اون توی چشمام جمع نشده .چون خودش خواسته بود که بمیره و هیچ کس هم نمی تونست مانع بشه .شروع کردم خاکها رو ریختن روی جسد عشقم ،عشقی که داشتنش جنایت بود ولی کشتنش نه. کارم که تموم شد با یه حالت شکسته و بی حال ولی پیروز مندانه کنار قبرش نشستم و شروع کردم به گریه کردن ، بلند بلند گریه می کردم و نعره می زدم . حالا توی محوطه تاریک و مخوف قلبم دو صدا می ومد یکی صدای "تاپ تاپ" و یکی صدای گریه گریه نه برای اون عشق لعنتی ،برای همه تنهایی های خودش ،برای همه خاطراتی که اینجا دفن شد ،برای روزها و لحظه های تباه شده ، برای بی کسی و برای هزار تا چیز دیگه ، شاید فردا توی قلبم صبح طلوع کنه ، شاید فردا همه چیز درست بشه ولی در نیمه شبه قلبم همه چیز تاریکه ...
" حد فاصل کوچه من تا خیابان تو فاصله ای از جنس نور ، دوریم را چه می پنداری ؟ من دور می شوم تا مبادا خزان من هوای بهار از تو برباید و تو در این اندیشه ای که نزدیک شوی و شاید ، حتی شاید لحظه ای خزان مرا به بهار خود اراسته کنی . در راه عشق تصمیم که برگرفته از عقلانیت است جایز نیست ، چرا که هرگونه مداخله عقل در این رابطه به معنی منتفی شدن احساس است پس بدور از هر گونه عقلانیت و به فرماندهی دل بر موجها بزنید حتی اگر زخمی شوید ، باورش داشته باشد حتی اگر لحظه ای حتی لحظه ای نجات دهید قلبی را از عصیان سرد خزان "
خیلی قشنگ بود
ممنون از تو
نمیدانم چه بگویم
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
مثله همیشه عالی
قربونه تو
بای
زندگی تنها خاطره ای است برای من.. برای تو
مرگ پایان راه نیست ....
تنها فرصتی برای آغازی دگر است
■ گفتم شاید ندیدنت از خاطرم دورت کنه...
■ دیدم ندیدنت فقط کورم می کنه ...
■ گفتم صدا تو نشنوم شاید که از یادم بری...
■ دیدم تو گوشم جزء صدایت نیستش صدای دیگری...
■ من درد جدائی را کشیدم...
■ یه جمله هم میگم و میرم ...
■ درد را از هر طرف که نوشتم درد بود...
■ هیچ کس اشکی برای ما نریخت ...
■ هر که با ما بود از ما می گـریخت ...
■ چند روزی ست حالم دیدنیـــست...
■ حال من از این و آن پرسیدنیسـت...
■ گاه بر روی زمیــــــــن زل مـی زنم...
■ گاه بر حافــــــــــظ تفاءل مـی زنم...
■ حافظ دیوانه فــــــــــــالم را گـرفت...
■ یک غزل آمد که حالم را گرفـــت ...
■ ما زیاران چشم یـــــــاری داشتیم...
■ خود غلط بود آنچه می پنداشـتیم...
____________***__*_**** ___________
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**-
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
______________* ___________________
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´o¶$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$¶¶¶
¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶$$$$¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´7¶$$$$¶¶¶¶¶$$$¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
¶´´´´1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¢´´´¶¶$$$$¶¶$$¶¶$$¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
¶´´´¶¶¶¶¶$¶¶¶¶¶¶¶¶1´´¶¶¶$$$$$$$$$$$$¶¶¶¶¶¶$¶¶
¶´¶¶¶¶$$$$$$$$??¶¶¶¶´´´¶¶$$$$$$$$$$$$$$$¶$¶¶¶
¶¶¶¶¶¶$$$$$$¶$$$$$¶¶¶´´¶¶$$$$$$$$$$$$$$$$$$¶¶
¶¶¶¶$$$¶¶¶¶¶¶¶$$$$¶¶¶$´¶¶¶¶$$$$$$$¶¶¶¶¶$$$$¶¶
¶¶¶¶$$$¶$$$$¶$$$¶¶¶¶¶¶¶¶¢¶¶¶¶$¶¶¶¶¶$????????¶
¶¶¶$$$$¶$$$$¶$$$$$$$$$$¶´´o¶¶¶¶¶¶¶??$$$$$¶¶¶¶
¶¶¶¶$$$¶¶$¶¶¶¶$$$$$$$$¶¶¶´´´¶¶¶7´$$$¶$¶¶$$$¶¶
¶¶¶¶$$$$$$¶$$¶$$$$$$$$$¶¶´´´´´´´¢¶¶$$$$$$$$¶¶
¶¶¶¶¶¶$?$$¶$$$$$$$$$$$$$¶¶´´oo´´¶¶$$$¶$$$$$$¶
¶´¶¶¶¶¶$$$$$¶¶¶¶¶¶¶$$$¶¶¶¶¶´7´7¶¶$$$$$$$$$$$¶
¶´´´¶¶???$???$¶¶$$$¶¶¶¶¶¶¢´´´¶¶¶¶$¶¶$$$$$$$$¶
¶´´´?¶$$??$$$??¶¶$$$¶¶o´´´´´¶¶¶$$$$$$$$$$$$¶¶
¶´´´´¶¶$$?$?$$?$¶¶¶¶¶?´´´´¢¶¶¶$$$$$$$$$$$¶¶$¶
¶´´´´o¶¶$?$$$???$¶¶¶¶´´´?¶¶¶$$$$$$$$$$$$$¶$$¶
¶´´´´´¶¶¶$$$$??$?¶¶¶¶´¶¶¶¶$?$$$$$¶¶¶$$$$¶$$$¶
¶´´o¶¶¶$¶¶¶¶$$?$??¶¶´´¶¶¶$$$$$$$$$$$$$¶¶$$$$¶
¶¶¶¶¶¶$$$$¶¶¶$??$$¶´´´¢¶¶$$$$$¶$$$$$$¶¶¶$$$$¶
¶¶¶$$$$$$$¶¶¶¶$$$$¶¶1´´¶¶?$$$¶$$$¶$$$$$$$$$$¶
¶¶$$??$$$¶$$$¶¶$$$$¶¶¶´¶¶$$$$$$$$$$¶¶$$$$$$$¶
¶???$$$$$$$¶¶$$$$$$?¶¶¶¶¶$$¶¶$$$¶¶¶$$$$$$$$¶¶
¶$¶$$$$$$$$$¶¶$¶$$$$$$$$$$$¶¶$$$$¶$$¶¶¶$$$$$¶
¶$$$$$$¶$$$$¶$¶¶$¶$$¶¶$$$$$$$$$¶¶$$¶$$$¶$$$$¶
¶$$$$$$¶$$$$¶$$¶?¶$$$$$$$¶$$$$$$¶$$¶$$$¶$$$$¶
¶¢¶¶$$$¶$¶¶¶¶¶$$¶¶$$$¶¶$$$$$$$$$¶¶$$$$¶¶¶$$$¶
¶¢$¶$$$$$¶$$$$$$¶¶$¶¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$¶¶¶¶¶¶
¶¢¶¶$$$$¶$$¶¶¶¶¶$$$¶¶$$¶¶¶¶¶¶$$$$$$$$$¶$¶¶$$¶
¶¢$¶¶¶¶$$¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶$$$$$$$$$$$$$$$$$$$¶¶¶¶¶$¶
¶o¶¶$$¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶$¶$$$$$$$$$$$$$$¶¶¶¶¶´´¶¶¶
¶o$¶$$$¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶$$$$$$$$$$$$$$$$$¶¶¶´´?¶¶¶
¶¢¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶
¶¢$$$$$$$$$$$$$$?$$$$$$$$$$$$$$$$$$$¶´´´¶¶$$¶
سلام سیاوش جان
ممنونم از اینکه بهم خبر دادی
عید غدیر خم رو بهت تبریک می گم
اگه یه روز سرت خلوت شد بهم بگو تا در مورد قالب وبلاگم با هم صحبت کنیم و اگه بشه یه سری از مشکلاتش و حل کنی واسم. ممنونم عزیزم.
علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است . . .؟
سلام عیدتان مبارک
من نمی دونستم شما رو با چه نامی لینک کنم با نام کام ماندگر لینک کردم ُلطفاْ اگه بده بگید تا عوضش کنم.مرسی.
بازم عیدتون مبارک
خدا هرچی میخواید بهتون عیدی بده.
سلام
ممنون از نظرت خیلی خوشحالم کردی
آپت را خواندم جالب بود و یه کم ترسناک
یه احساسی به آدم دست می ده وقتی خوندمش همین نشون دهنده ی قدرت قلمته
متن قوی تاثیر گذاره حالا چه این تاثیر منفی باشه چه مثبت
تبریک می گم بهت موفق باشی
ممنونم سیاوش جان بابت کامنتت ، متنت قشنگه ، لینکت کردم اگه خواستی شمام لینک بفرمایید اگرم نخواستی امیدوارم ناراحت نشده باشی که من لینکت کردم
سلام
درود بر شما
ریتم نگارشتونو دوست داررم...با اجازه لینک شدید
سلام مرسی که به ولاگم سر زدید من متوجه منظورتون نشدم دوست عزیز اگه میشه از طریق یاهو بامن در ارتباط باشید تا بتونم کمکتون کنم
وبلاگتونم خیلی خوبه فقط یه کم تاریکه
مرسی
بای
سلام بر شما....
اخرین روزهای پاییزت پر دلگرمی...
هرگز فاصله ها حریف خاطره ها نیستن....
سلام عذر و تقصیر به خاطر تاخیر
حالا بریم سراغ مطلبتون
نمیدونم چی بگم
ولی زیبا بود
کمی هم تلخ و پر از حسرت شاید
نمیدونم خودتون رو یا بهتر بگم خودی که میخواهید باشید رو پشت قابیاز نوشته هاتون قایم میکنید
عاشقی تنها
منظورم قابی از نوشته هاتون بودا بد تایپ شد
ممنون از اینکه به وبلاگم سر زده اید و از شما در خواست تبادل لینک دارم اگر موافقید سری به وبلاگم بزنید
خداحافظ
salam weblog ghashangi dari
ye chanta aksam to vebloget bezar ghashantar mishe
injori khili sadast
mer30 bye
قلب من تو سکوت هم تالاپ تالاپ نمیکنی ممنون از حضور گرمتون
سلام یلدات مبارک
اپ جدید دارم اگه دوست داشتی بیا
سلام من خانوم رحیمی هستم آقا من در خدمتتون هستم چی شد خبری ازتون نشد من نتونستم و اگرنه خودم حتما باهاتون تماس میگرفتم
امیدورام بتونم کمکتون کنم
فعلا بای
سلام .
شب یلداتون قشنگ.
شاد باشید .
سلام
وقتتون بخیر
هرروزتون بهترازدیروز
سلام.
اومدم یه سر بزنم ببینم آپیدید یا نه.
شاد و پیروز باشید.
سلام داداش گلم
خوبی؟
سلامتی؟
مرسی از حضور سبزت خیلی خوشحال شدم
وب جذاب و خوندنی داری تبریک میگم
دنیا رو برات شاد و شادی رو برات دنیا دنیا آرزومندم
سفید و سر بلند باشی
ایام به کامت شیرین
یا حق...
همه یادگارم از تو
چند تا عکسه
با اون عشق پاک توو قلبت؛
دیوونم کردی عزیزم
بی تو از چشام میریزم
چند تا اشک از توی قلبم!
اما NasleSookhte اینجا
قفسه آرزوهامون شاید از نو
جون بگیره؛ تک ستاره ی شبامون
دوباره سامون بگیره
انگاری طاقت نداری
واسه چی تنهام میزاری . . .
NASLESOOKHTE.COM
[گل]
زیبا بود موفق باشید-
در مورد پست خودم ، من فقط و فقط خاطرات روزانه و احساسات شخصیمو مینویسم و قصد توهین به کسیو ندارم.
ممنون از حضورتون
سلام سیاوش جان مرسی سر زدی.
سلام آقا سیاوش عزیز
واستون ایمیل گذاشتم
یه جواب هر چند کوتاه واسم بزارید که خیالم راحت شه
شما خودتون خوش سلیقه هستید می خوام از تمام سلیقه اتون واسم استفاده کنید. خیلی ممنونم ازتون.
مخصوصا الان که تبلیغ تویه یه سایت با بازدید بالای ۲۰۰۰۰ در روز و گرفتم.
خیلی حساس تر شدم. محبتتون و فراموش نمی کنم.
سلام
کمی فریاد باید زد
که شاید صدایم را برد باد سرد زمستانی به عرش تو
خدایا از این فریادم بی صداتر نیست
سلام دوستم
اپ جدید دارم اگه دوست داشتی بیا
سلام ...
ممنون از محبتتون ..
سلام دوست عزیز
من آپ کردم
خوشحال می شم یه سر بزنی
قربونه تو
بای
سلام. با مرورگر فایرفاکس امکان ارسال نظر نبود، سوئیچ کردم رو اینترنت اکسپلورر. قالب زیبایی برای وبلاگتان دست و پا کردهاید. در نگاه اول، نوشته ها کمی محو و کوچک به نظر میرسند که بعد از مدتی عادت میکنیم. موفق باشید.
درود بر شما مهربان
از قلم رنجه شما تشکر می کنم
بسیار لذت بردم ... گرم شدم ... سرد ... خندیدم ... گریستم ... همراه این قلم همه چیز را به رنگ کلام تصویر کردم بسیار زیبا بود ....
در این وب لاگ نیز می توانید داستان های مرا بخوانید اگر فرصتی و طاقتی در کار بود
allak2llak.blogfa.co
سلام.
********
به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا
جز به دیدار رخت ملتمسی نیست مرا
عاشق روی توام ای گل بی مثل و مثال
به خدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا
********
منتظر حضور سبزتان هستم.
عشق یه نعمت عارفانه و پنهان در رنجه..باید قدرش رو دونست..وگرنه فقط رنج ورنج ورنج باقی میمونه...لحظه هایت شادمانه ....
سلام