تمامی این سالها زل زده ام به کوچه های پیچ در پیچ شهری که هر گز نمی خواستم مرا مثل بقیه آدمها ببلعد و هرگز هم نفهمیدم چرا در درونش قرار گرفتم . هر حرکت کوچک این کوچه های سایه گرفته دیگر برایم آشنا است و شاید تنها دلخوشی این سالها همین بودن سرد و خاموش این کوچه ها باشد که هیچ وقت خلوت تنهائی هایم را بهم نزد و هیچوقت هم تنهایم نگذاشت . همیشه هست ، همانجا که بود ، ساکت و آرام و منتظر .اما وقتش نیست دیگر . یعنی اگر هم بوده تمام شده و ورق برگشته ، دیگر چه فایده دارد تا بازیچه ذهن شوم و هوس کنم و سیگار به لب خودم را به دست این کوچه ها بسپارم و لخ لخ تا زیر نور هر پنجره بیدار بروم و تلنبار خاطره های گذشته را ورق بزنم . نه دیگر وقتش نیست... دفتــــر را بستهام ، خاکـــش هم بلند شده، رفته هـــوا، تمام شده. مسخرگی نکن، راهت را بگیر و برو. حالا همه چیز تمام شده است ، قلبش را هم که تو می خواستی حالا سهم دیگری است ، همه چیز را تو میخواستی. یقهی لحظهها را تو میچسبیدی و به زور تقسیمشان میکردی. پس نمیزدم، نگاهت میکردم ، مسخره، بچگانه، چه میدانم، یک طور حریصانه، هنوز میخواستمت . چه چیزت را ؟ نه دیگر وقتش نیست... فراموش کن ...
...
چند وقتی است اتفاقات جالبی در زندگی ام افتاده ، جالب است چیزهایی را فهمیده ام از خودم که تا به حال نمی دانستم . انگار پخته تر شده ام و دلم دیگر بلورین و شکننده نیست ، حرف ها را ساده تر می پذیرم و همچون گفته سهراب ‹می گذارم و می گذرم › ، این روزها کمبود یک دوست یا شاید کسی بیشتر از دوست در زندگی ام حس می شود ، حرفهایی هست که انگار تنها سهم اوست .
سلام بر جناب سیاوش عشقباز
نامیست بس زیبا
خیلی خوب می نویسی
واقعا حس کردم دارم کتابی را ورق می زنم فضای بلاگ را خیلی دوست داشتم
کم پیش میاد جایی اینطور باشه
ایشالا بازم میام
چشم انتظار بهاری هستم که در ان همه ی ارزوهای خوب براورده خواهند شد در انتظار رویت خورشیدم
مرگ پایان کبوتر نیست
زندگی اگر عاشقانه پیش برود به مرگ ختم نمی شود
اینجا زمستان زود می آید
حتی زودتر از پائیز !
...
ولی امسال چه باک
که بهار دلت با من است !
خیلی عالی بود
یادی از ما کردی؟
مریضیت چطوره؟
سلام دوست خوبم اپ جدید دارم اگه دوست داشتی بیا
سلام سیاوش جان. نوشته هات جالب بود. بیشتر خاطرات روزانه ....
با اجازه لینکت کردم.
موفق و پیروز باشی
کمبود یک دوست ......
زیبا بود
خیلی قشنگ بود .
...
در دل سیاه شب غصه ها پایان ندارد...
سلام
ممنون که سر زدی
به امید دیدار
اومدم تا سلامی عرض کنم و بازم بگم این پستتون خیلی قشنگه.خیلی خیلی.
ممنونم از این همه لطف و محبتت
دوست نازنین
وقت کردی به حوالی من سرک بکش.
مرسی
سلام
خوبی
وب خیلی قشنگی داری
خوشحال مو شم به من سر بزنی
برای سالها مینویسم سالها بعد
که چشمان تو عاشق میشود
افسوس که قصه ی مادربزگ راست بود
همیشه یکی بودیکی نبود
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون از حضور گرمتون
متنتون خیلی زیبا و تاثیرگذار بود
امیدوارم تو زندگیتون موفق باشید
خوشحال می شم باز هم بهم سر بزنید.
به امید دیدار...